فضای شهری: برخوردی نظریه ای
شناخت مفاهیم وجودی هر پدیده به شناخت اصول عام مبتنی بر ابعاد فلسفی و درك ذات آن پدیده، فارغ از زمان و مكان بستگی دارد. حال آن كه شناخت مفاهیم موجودی پدیده به اصول خاص آن كه در دل فرآیند تحول تاریخی شكل گرفته است مرتبط می شود و به این جهت ناظر، نحوه شكل گیری پدیده و تحولات آن در طول زمان و مكان را كشف می نماید.
این چنین است كه ادراك درست اصول عام و اصول خاص با كمك حس، خیال، عقل و دل بر شناخت واقعی ذات و صورت پدیده موثر می افتد.
هرگاه نظام جدید بر روی پایه اصول و مفاهیم برخاسته از شناخت وجودی و موجودی جوانه زند، از انتظام، انسجام و هماهنگی برخوردار می گردد و در غیر آن نظام جدید سر در بیراهه و گمگشتی دارد.
دگرگونی های اجتماعی - اقتصادی، عقیدتی، فرهنگی - سیاسی در بستر تاریخ كشور ما شكل جدیدی از اوضاع اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی را بوجود آورده است. شهر به عنوان تبلور كالبدی - فضایی روابط اجتماعی - اقتصادی موجود نیز شكل جدیدی را ارایه می نمایند.
شكلی كه تحول، تطور و دگرگونی ها را نشانگر است و در بسیاری موارد در تقابل با مفاهیم گذشته، ارزش ها و هویت های شهری دیگری را در معانی فضایی - كالبدی، برای شهر و شهروند به ارمغان آورده است، شهر به مكان ارزش ها و بی ارزش ها بدل گشته است.
شناخت مفاهیم وجود و معانی موجود، شهری را طلب می كند كه در آن «شهر - مكان» به «شهر - زمان» تبدیل می شود: شهری با هویت، به مثابه مكانی مملو از خاطره های دیروز، آمیخته شده با خاطره های امروز و مهیا شده برای شكل بخشیدن به خاطره های فردای شهروندان.
در این حالت شهر بارزترین نمود تمایل و نیاز بشر به جامعه مدنی، حیات مدنی و زندگی شهری می شود. حیاتی كه از مجموعه برخورد مردمان با جهان ذهنی، با محیط عینی پبرامون، با خود و با دیگران و روابط ناشی از آن ها زاده شده است. به این قرار در گذر زمان هویتی ساخته می شود مركب از هنجارها و رفتارهای اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی نسل هایی كه شهر را ساخته اند و فعالیت های شهری را سبب شده اند، در پس این روابط است كه عقاید و تمایلات به صور مختلف انباشته شده و در هم آمیخته می شوند و به عنوان ذهنیت شهر تجلی می كنند.
«شهری زنده است كه این تجربه ها و انباشت های فرهنگی و اجتماعی، در آن موقعیت ها و مكان هایی برای تجلی بیابند، در این موقعیت ها و مكان ها است كه احساس و ادراك شهری شكل می گیرد. در این مكان ها و موقعیت ها است كه ملاقات ها صورت می گیرد، واقعه ها و حادثه ها رخ می دهند و شهروند در یك زمان نقش بازیگر و تماشاگر می یابد.
رابطه میان طراحی فضای شهری و شكل های زندگی اجتماعی در آن، گواهی است روشن، بر رابطه میان بناهای ساخته شده و فضاهایی كه در لابلای آن ها در حركت هستند. خیابان و میدان بیان كالبدی فضایی چنین رابطه ای هستند كه در آن جا تماشایی و تماشاگر در هم می آمیزند و اگر غیر از این باشد، كه هست، مكان های مرجع در شهر از میان رفته و ریشه های آشنایی با فضای شهری از میان برداشته می شود و دیگر هیچگاه برای نسل های آتی ادراك شهر، منطبق بر چهره مادی آن نخواهد گشت و نسل آتی هیچگاه فضای آشنا را درك نخواهد كرد.»
با خلق فضاهای شهری مبتنی بر حیات مدنی و با حس تعلق شهروند به مكان، جامعه شهری هویت یافته و امكان انباشت تجربه های به یاد ماندنی و خاطره ای فارغ از بعد مكان فراهم می آید. در این حالت درك روانی با درك شهودی و زیبایی در هم آمیزد.
مكان و از آن میان میدان می تواند مركز حقیقی و مهم شهر تلقی شود، جایی كه حیات شهری در آن جاری و ساری است، در این صورت این مكان نه فقط یك نقطه معمولی از نقشه شهر، حاصل انباشت سال ها سرمایه گذاری اجتماعی - فرهنگی مردمان شهر است و با هر شكل و هر میزان قدمت، واجد ارزش فضایی بوده می تواند در شمار فضاهای مطلوب شهری قرار گیرد.
مسابقات
جوایز
نشریات