خانه حیاتدار
Khaneye Hayatdar
تیم پروژه
سعید شعبانی
محمدرضا پیری، استودیو معماری چهار
فرزاد برازنده
هلیا مرادزاده، شیوا غفاری، فرشید نصر آزادانی
آذین ساوهدورودی، ایمان اسلامی
اطلاعات کلی
شرح
تجربه «خانه حیاتدار» برای ما، تجربه بازتعریف روح معماری ایرانی با ظاهری امروزی بود. ارزشنهادن به روح میتواند هر قالبی بپذیرد، یا به عبارتی، فارغ از قالب است، کشف چیزی است که وجود دارد، نه خلق چیزی که نیست؛ سفری است از خود به خود، بدون نیاز به یک قدم حرکت در هیچ جهتی؛ فقط بودن، کشفکردن، و لذتبردن در اینجا و اکنون. اما در تفکر بسیاری از مردم ایران، توسعه و ارزش به مثابه دوری هر چه بیشتر از سنتها و اصول تلقی میشود و خانههایی با کاراکتر جدید و ناآشنا بیشتر مورد پسند بازار مسکن قرار میگیرد، بازاری که زاده تفکرات سرمایهداری، مصرفگرایی و سوداگران ساختمانی است. هر روز شاهد «کوبیدن» ارزشها و «ساختن» بیهویتی هستیم، در حالی که دورشدن از اصل، همواره باعث دردی میشود که روان آدمی را به بازگشت دعوت میکند؛ به قول مولانا؛ «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش»
این پروژه در حالی به ما ارجاع داده شد که یک ساختمان دوطبقه متروک با مشکلات تاسیساتی و سازهای جدی بود. اما نیت کارفرما دوستداشتنی بود؛ او با سرمایه محدودی که داشت، ترجیح داده بود خانهای با حالوهوای خانه پدری خودش پیدا کند تا فرزندانش در آپارتمانهای بیروح بزرگ نشوند، بلکه کودکیکردن را بیاموزند و بودن را حس کنند. از بدو ورود به سایت پروژه، میتوانستیم حس خانه را درک کنیم، و لذا طراحی چنین فضایی کار سختی نبود؛ همه چیز آنجا بود، ما فقط باید کمی صیقلش میدادیم تا روحش نمایان شود.
از همان ابتدای طراحی، برای خودمان قرارهایی گذاشتیم. قرار اول طراحی ما این بود که «چیزی به آنجا اضافه و یا از آنجا کم نمیشود.» بر همین اساس، برای طراحی نما، از طرح آجرها با چینش موجود در خانه استفاده شد، طاقچهها برای کاربردهای جدید بازتعریف شدند، و آهنهای خام، سیمان، چوب، کاشی و گچ، ابزارهای ما برای طراحی بودند که جایی برای سلیقه شخصی طراح باقی نمیگذاشتند. حفظ سادگی این خانه، قرار دیگرمان بود؛ هیچ چیز برای زیبایی، بیدلیل اضافه نمیشد، چرا که عریانی باعث ظهور فضا از پس مادهها میشد. قرار آخرمان این بود که اگرچه این خانه حیاط کوچکی برای بازی کودکان دارد، ولی خانهای حیاتدار طراحی کنیم، یعنی فضاهای غیرمکلف را افزایش دهیم تا کاربر خودش طرح را کامل کند و خلاقیت و انعطاف بر آن حاکم باشد. از اینرو، حس کشف و بازیگوشی را در طراحی مقاطع اضافه کردیم، به گونهای که وویدها در عین ایجاد سیالیت بیشتر در فضا و تامین ارتباط بهتر دو طبقه، اطلاعات کاملی از اتفاقات جاری در طبقات نمیدهند، و آینهها نیز به دیدهای مبهم در پروژه میافزایند.
کارفرما نگران نزدیکی بیش از حد خانههای مجاور و حریم خصوصی خود بود. همچنین به دلیل ناامنی منطقه، نیاز به حفاظهایی داشت که امنیت خانه و خانواده حفظ شود. از پس نگرانی کارفرما، مشخص بود که فضایی امن و به دور از همهمههای شهر میخواهد. در نتیجه، جداره پروژه ما برگرفته از این ذهنیت کارفرما، به یک فیلتر تبدیل شد که ارتباط با ناموزونیهای بیرون خانه را به حداقل میرساند، و در صورت تمایل، بخشی از این فیلتر باز یا بسته میشود. از چیدمان آجر موجود در خانه نیز به عنوان راهکاری برای ورود نور، بدون نگرانی از اشرافیت خانههای مجاور استفاده شد. همچنین حفاظهای پنجرهها به المانی در طراحی نما تبدیل شدند که باعث تغییر و پویایی نما میشود. در نهایت، بام پروژه تنها جدارهای بود که بدون نگرانی میتوانست نور را به قلب پروژه بپاشد و همچنین آسمان را بخشی از سقف خانهمان کند.
خانه حیاتدار تنها خانه بازسازیشده در کوچه خودش است. از اینرو، نمای آن بسیار با احتیاط و حساسیت طراحی شد، و رنگ مصالح و خطوط نما تا حد امکان برگرفته از خانههای مجاور است تا متواضع و همگون، در کنار همنشینانش بنشیند. در نورپردازی پروژه نیز تا حد امکان از نورهای مخفی و سایهروشنها استفاده شد تا حسوحال روز با شب تناسب داشته باشد، ضمن اینکه روشن و خاموششدن چراغ اتاقها و تغییر زاویه تابش خورشید باعث پویایی نما و پروژه میشود. همچنین سازه این پروژه به شدت نگرانکننده بود و بیشترین هزینه و نیروی انسانی را برای تبدیلشدن از یک سازه سنتی و نشستکرده به ترکیب سازه فلزی با فونداسیون منفرد و دیوارهای باربر تقویتشده، به خود اختصاص داد.