خانه پیشوا
Pishva House
تیم پروژه
اکبر رحیمی
مجید ایزدیار، علی حقیقی
اکبر رحیمی
محمدرضا کمیاب
سارا رمضانی
مهدی مهیاری
محمد مهدی زمانی
بابک ندری، متین حاتم
اطلاعات کلی
شرح
پیشوا با جمعیتی در حدود شصت هزار نفر، یکی از شهرهای کوچک استان تهران و در چهل و پنج کیلومتری جنوب شرق پایتخت و یازده کیلومتری شرق ورامین واقع شده است. پیشوا از معدود شهرهایی است که علیرغم نزدیکی به پایتخت مهاجران کمی پذیرفته و بیشتر مردمانش بومی منطقه هستند. بافت شهر پیشوا از نظر قدمت به ۳ بخش تقسیم میشود. این خانه در بافت میانی شهر که در نتیجه عدم کشش جمعیتی بافت قدیمی گسترش یافته قرار دارد. بناهای واقع در این منطقه، غالبا خانه هایی ده تا پنجاه ساله یا آپارتمان هایی با قدمتی کمتر از ده سال هستند.
کارفرما قصد داشت با فروش خانه و زمین این پروژه، آپارتمانی را در تهران خریداری و همراه خانواده به پایتخت مهاجرت کند. همزمان با دغدغۀ مهاجرت به تهران، ایدۀ ماندن و ساختن خانه ای ماندگار، در شرایطی که پسربچۀ خردسال و دختر نوجوان خانواده در حال رشد بودند شکل گرفت. خانه ای که این خانواده، شیوه ای متفاوت از زندگی را در آن تجربه کنند و علاوه بر احساس امنیت و آرامش، مکانی باشد برای تجربه حضور و خاطره سازی.
مسألۀ اصلی، پیوند دیگرگونۀ این خانه با همسایگانش بود؛ چگونگی ادراکش در منطقه و خدمتش به سیمای شهری. ما این خانه را در مرز جدایی و پیوند با بافت پیرامونش طراحی کردیم.
در بستر و بافتی که فقدان ضوابطی نظم دهنده موجب اغتشاش در جدارۀ شهری شده ، بر آن شدیم که ضمن ایجاد وزن بصری مطلوب، به این نا بسامانی دامن نزنیم. از سوی دیگر، خواسته کارفرما مبنی بر احترام به همسایگان و همچنین حفظ حریم خانه خود، شکل گیری بنا را به سمت ایجاد حجمی ساده و درونگرا سوق داد. بدین ترتیب دید مستقیم به بیرون با تنها یک پنجره به حداقل رسید و با اهدای بخشی از زمین و چشم انداز حیاط ورودی این خانه به کوچه، بیشترین احترام و توجه نثار همسایگی گردید.
شکاف ما بین حجم ایجاد شده و دیوار شرقی، که به آن کوچۀ این خانه می گوییم؛ علاوه بر رفع کجی زمین در پلانها، این امکان را فراهم کرد که حتی فضاهایی همچون حمام و سرویس نیز با داشتن پنجرههایی قدی، بدون اشراف همسایگان از بیشترین نور طبیعی و دید به درختان ورودی بهرهمند گردند.
سلسه مراتب ورود به خانه از پیشوا نشستن یک غریبه روی سکوی کنار ورودی آغاز میگردد، با عبور از حیاط ورودی و حضور و تکریم یک آشنا در فضای مجاور حوض با همراهی صدای آب، ادامه مییابد. دوستان و اقوام به طبقۀ اوّل آمده، طبقۀ دوم به حریم خصوصی خانواده تعلّق مییابد.
حیاط همکف با وجود حوض آب و چمن به منظرگاهی خلوت و آرامشبخش تبدیل شده، فضای بام با بهرهگیری از حریمی که دیوارهای بلند جانپناه ایجاد میکند، به حیاط کاربردی خانه مبدل میگردد؛ به همین دلیل آسانسور تا بام خانه بالا میرود و پلۀ دسترسی به بام، اهمیت ویژه ای در مرکز فضای داخلی پیدا میکند. نورگیر میانی، علاوه بر تأمین نور و هوای تازۀ اتاق فرزند کوچک، در کنار نورگیر پلۀ بام، به کیفیت و کمیت نور طبیعی در فضاهای عمومی افزوده است؛ به گونهای که در ساعات مختلف روز، شاهد پدیدار شدن نور و سایههای متنوعی در خانه هستیم.
در این پروژه، علاوه بر نماهای اصلی، نه تنها با نمای جانبی موقت؛ بلکه با نمای رها شدۀ شمالی همسایۀ جنوبی نیز برخوردی یکسان کردیم. همگی نماها با سیمان سفید پوشیده شد و به اقتضای مسائل مالی، رنگ پوششی نهایی به آینده موکول گردید.
خانه پیشوا از پاسخگویی به خواسته های کارفرما فراتر رفته، با سادگی موقرش به نقطۀ عطفی برای یک زمینه و ارزش بخشیدن به آن تبدیل شده است.