دبیرستان ایرانشهر
Iranshahr High school
مدرسهی ایرانشهر ساختمانی یک طبقه با نمایی از آجر زرد رنگ است که به شکل نیم حلقه در میان بستر طرح قرار گرفته است. کلاسهای درس، اتاقهای اداری و کتابخانهی این بنا در تراز همکف پشت رواقهای حیاط اصلی قرار گرفته، و زیرزمین نیز به آزمایشگاههای مدرسه اختصاص یافته است.
تیم پروژه
وزارت آموزش و پرورش (وزارت فرهنگ)
علی اکبر خرمی، حسینعلی محمودی مهریزی، علیاکبر گلاب، محمود خوشزبان، محمد ابراهیم رمضانخانی، علیاکبر رحمانی
اطلاعات کلی
شرح
کلاسهای درس و فضاهای کمک آموزشی همچون کتابخانه و آزمایشگاه و حیاط وسیع مدرسه، آن را به نمونهای از مدارس جدید و هماهنگ با تحولات نظام آموزشی کشور در دهههای ابتدایی این قرن تبدیل میکند. در طول زمان تغییراتی همچون اضافه شدن ورودیهای شمالی و جنوبی، ساخت بنایی درشمال بستر طرح و الحاق پلکان و حیاط فرو نشستهای در جنوب غربی ساختمان برای دسترسی به زیرزمین حادث شده، که این تغییرات باعث گردیده است، نحوهی سامان یابی طرح در سایت و سیرکولاسیون آن تا حدودی ناهماهنگ جلوه میکند.
فضاهای بسته در مدرسه ی ایرانشهر به شکل یک نیم حلقه در سمت جنوب زمین و در میان فضای باز جای گرفته اند. به این ترتیب حیاطی بزرگ در سمت شمال و فضاهای باز کوچکتری در شرق، غرب و جنوب ساختمان به وجود آمده است. مدرسه بنایی یک طبقه است که زیرزمین بزرگی نیز دارد. بخش جنوبی آن مستطیلی کشیده در امتداد شرق به غرب است، که سالن اجتماعات و کلاسهای درس را در خود جای میدهد و بدنه ی اصلی ساختمان را میسازد. دو بازوی شرقی و غربی که به انتهای این بدنهی اصلی متصل شده اند فضاهای اداری، سالن کوچک، و کتابخانه را در خود جای می دهند. در بدنه ی اصلی دو راهروی طولی به شکل رواق در شمال و جنوب قرار گرفته که کلاس های درس را احاطه کرده اند. این راهروها و ردیف کلاسهای میان آنها توسط بخش میانی قطع شده است؛ بخشی که حجمی بلندتر از طرفین خود دارد و اندکی نیز عریضتر است. در اینجا، تالار اجتماعات در طرف شمال (رو به حیاط اصلی) و رواق ورودی در سمت جنوب واقع شده است.
همان گونه که ذکر گردید، بنای مدرسه به شکل یک نیم حلقه طراحی شده است. طرح نما حاصل ترکیب بخشهای پر و سنگین فضاهای بسته با بخشهای نیمهخالی و مجوف رواقها است. تراش سطوح نما توسط رواقها، اختلاف ارتفاع و پس و پیش نشستگی احجام نسبت به هم، و بامهای مدور خفته و دودکشها و پشتبندهایی که در سیمای بیرونی این بنا دیده میشود.
در همنشینی ساختمان مدرسه با حیاطها به چند نکته میتوان اشاره کرد. اول آنکه حیاط اصلی مجموعه، سطح قابل توجهی از بستر طرح را به خود اختصاص میدهد و با آنکه با قرار دادن رواقها در پیرامون این حیاط بزرگ ظاهرا چشمهایی نیز به سوی آن گشوده می شود، اما فقدان طرحی برای حیاط سازی و خالی رها شدن آن نشان از کم اعتباری حیاط دارد. دوم آنکه، فضاهای اصلی مثل کلاسهای درس بدنهی اصلی و اتاقهای بازوهای شرقی و غربی - که می توانستند متوجه حیاط اصلی باشند و اعتباری برای آن کسب کنند - رو به سوی حیاطهای کوچک و یا پیرامونی دارند. ممکن است این تصمیم طراح را ناشی از نیاز به محیط دنج و خلوت برای فضاهایی دانست که محل درس و بحث دانش آموزانند، و به این ترتیب حیاط اصلی را متعلق به عرصه عمومی، و حیاطهای فرعی را جزو عرصههای خصوصیتر مدرسه به شمار آورد؛ اما در این وضعیت هم طراح میتوانست با توجه بیشتر به طرح هر یک از حیاطها، و رعایت تناسبات دلپذیرتر، آنها را معنادارتر کند و از صورت پس ماندههای ساختمان سازی در بستر طرح خارج سازد. توجه کنیم که منظرهی حیاطهای کوچک فرعی، چه از سوی ساختمان و چه از لابه لای دهنههای رواقهای اتصال دهنده، جذاب می نماید؛ اما خود این حیاطها تناسبات و طرح دل انگیزی ندارند. سوم آنکه عامل دیگری که می توانست برای حیاطها اعتباری به همراه بیاورد معبر قرار گرفتن آنها بود. اما موقعیت ورودیهای مجموعه به گونه ای است که مستقیما به فضاهای بسته راه پیدا می کنند، و به این ترتیب حیاطها به فضاهای بازی تبدیل می شوند که تنها برای تأمین نور و هوا شکل گرفته اند و احیانا منظری نیز برای اتاقهای پیرامون خود فراهم می آورند. از آنچه آمد می توان نتیجه گرفت، با آنکه ساختمان در دل بستر طرح نشسته است گفتگویی با فضای باز پیرامون خود ندارد. به عبارتی فرم ساختمان و نحوه ی استقرار آن حاکی از انتظامی درون گرا است، حال آنکه در مراتب بعدی طراحی این ویژگی رنگ می بازد و طرح به سمت ساختمانی درون گرا که به اطراف خود مینگرد، هدایت می شود
بانی مسعود، امیر. (1391). معماری معاصر ایران در تکاپوی بین سنت و مدرنیته، تهران: نشر هنر معماری قرن